Subscribe News Feed Subscribe Comments

... و گهی پشت به زین

امروز رفتم کتاب بخرم. به آقای کتاب فروش کتاب شناس گفتم: کتاب کافه پیانو رو دارین؟ نگاهی بهم کرد و گفت کافه... یه خورده فکر کرد گفت: ماله نجفیه؟ یه خنده و یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش کردم و گفتم: جعفری، فرهاد جعفری. گفت نه. بعد خواستم یه کتاب دیگه بگیرم اما از اونجاییکه هرچی گشته بودم پیداش نکرده بودم و بدبختی اسمشم یادم رفته بود بهش گفتم: این کتاب گورهای مرد گم شده رو دارین؟ این بار آقای کتاب فروش کتاب شناس یه خنده و یه نگاه عاقل اندر سفیه تحویلم داد و گفت: مردی که گورش گم شد؟

0 comments:

 
سزار | TNB