Subscribe News Feed Subscribe Comments

شما هم...

پیش نوشت: در حاشیه ی مرگ کردان
حضرت علی (ع) در حالی کشته شد که مردم شام از خود می پرسیدند: علی و محراب؟ مگر علی نماز هم می خواند؟
بزرگ خلیفه ی سبز پوشان علوی در حالی کشته شد که تا سالها بعد هم حتی بر منابر رسمی حکومت سیاه جامگان اموی "لعن" می شد. او در حالی کشته شد که مدفنش تا سالهای سال مخفی بود. اما معاویه هم چند سالی بعد مرد. خلیفه ی مقتدر امپراطوری اموی هم مرد.
امروز اگر گذرتان به دمشق افتاد ، در دخمه ای تنگ و تاریک، کنار مستراحی، اگر بپرسید قبر معاویه را خواهید یافت. نجف را هم که دیگر خود می دانید.
آقای ا.ن تو هم خواهی مرد. همانگونه که اسلافت...

به همه ی آنها که در آغاز راهند

-پیش از آن واقعه ی بزگ
-در قلب آن واقعه
-آنسوی واقعه
.
.
.
- عشق به دیگری ضرورت نیست، حادثه است
.
.
.
عاشق زمزمه می کند، فریاد نمی کشد
تمام اینها سر فصلهای کتاب و جملات اولیه ی از "یک عاشقانه ی آرام" از مرحوم نادر ابراهیمی است که این روزها به سفارش برادر بسیار عزیزم شروع به خواندنش می کنم. و همین چند جمله هم می تواند کافی باشد تا همچون منی را سرشار کند، که کتاب را ببیندم و با همینها فعلن بگذرانم.
توصیه می کنم به همه ی آنها که در آغاز راهند...

آقا چی میشد این زندگی یه دکمه ی ری استارت داشت. یا مثلن می شد یه جا سیو کرد. که اگر جلو رفتی و خراب کردی، گند زدی، یا اصلن باختی برگردی از سیوت دوباره شروع کنی.
یا اصلن خیلی بهتر بود اگر این زندگی یه کلید کویت مچ داشت. که بعضی وقتها انصراف بدی بری واسه خودت...
 
سزار | TNB