Subscribe News Feed Subscribe Comments

و بالعکس

میشه گفت چند ماهی بود که اوضاع هیچ بر وفق مراد نبود.تقریبا همه چیز روی هوا بود. یک وقت هایی توی زندگی آدم احساس می کنه تمام عالم بر علیه اون بسیج شدند. وقتی همه چیز گره می خوره شاید باید فقط صبر کرد. شاید هر کجای این نخ و اگر بکشی گره کور تر بشه.
اما یک روزهایی هم هست مثل امروز که یک دفعه ورق بر می گرده. شاید برای قضاوت کمی زود باشه اما الان احساس می کنم روزهای بهتری در پیش رو دارم. وقتی توی یک روز 2-3 تا اتفاق خوب با هم پیش بیاد آدم حس بهتری پیدا می کنه.
و حالا به همه ی این ها اضافه کنید، نسیم خنک و نم باران. بعد از اون جهنم تابستانی امروز فرصت شد چند دقیقه ای زیر باران باشم.
و امروز بیش از پیش یاد اون پیرمرد با صفایی بودم که قانون پنجم را برایم با بالعکسش نوشت.

ببار ای بارون ببار

و حالا بعد از یک زمستان طاقت فرسا، این نسیم خنک امروز عجب چسبید. و از این بهتر هم اینکه ودر دات کام برای فردا هوایی بارانی پیش بینی کرده.
امروز پیش خودم فکر می کردم که آیا واقعن امکانش هست که این دروغ راست از آب دربیاید؟
اما اعتراف می کنم که دلم سخت هوای یک هوای سرد و بارانی کرده. دلم لک زده برای دیدن باران.
ولی باید صبر کرد، باید به قدر یک ماهی تا فصل باران صبر کرد. و باید از رمضانی سخت در تابستان گذشت تا حداقل قدرش را بیشتر دانست.
در هر حال، اگر فردا باران بارید، لذتش را برید و آن را با عزیزترین هایتان قسمت کنید. یادتان نرود که
زیر باران باید رفت
چتر ها را باید بست
فرصت اگر بدست آمد از دستش ندهید. حتی اگر خیالی دارید، برش دارید، به زیر باران بروید، اگر اهلش بودید سیگاری هم بگیرانید.
 
سزار | TNB