Subscribe News Feed Subscribe Comments

دل نوشت-2

برای تو می گم که چند شب پیش داشتم باخودم فکر می کردم. به خودم گفتم اونی که میشناسیش و میشناسمش و اولین و آخرین مشاورم بود وقتی بهش گفتم با توجه به شناختی که از تو داشت باید رای منو می زد. باید نظرم و عوض می کرد که من حالا اینجا نباشم. گفتم اون مقصر بزرگیه. ولی بعدش به خودم گفتم یعنی تو واقعن خودت و نمیشناسی؟ حتی اگر اون خلاف نظرت و می گفت تو بازهم کار خودت و می کردی پس گناهت و کردن کسی ننداز. اما بعدش باز گفتم عیب نداره شاید این قسمت من بوده شاید من اون مست آهنگ جیمز بلانت بودم. هر چی بود به لذتش می ارزید. و بعد باز هم گفتم اما حالا بهتر شده چون آدما چیزهایی و که قیمتش و می پردازن نگه می دارن از قدیم، خیلی قدیم از همون اولها رسم بوده که باد آورده رو باد می بره. حالا که من این قیمت و برای تو می پردازم پس وقتی که به دستت آوردم دیگه از دستت نمی دم. و بعد به خودم گفتم متاسفم برات ای دل ساده...

و من اینجام و من گناهم به گردن کسی نمی اندازم و من با تمام قدرت صلیبم رو بر دوش می کشم که این گناه ماله منه، سهم منه، عشق منه...

پ.ن ۱: امشب رفتم از اون رستورانی که نه فقط به خاطر غذاش دوستش دارم غذا بگیرم و این شعر ته فیشم نوشته شده بود:

مقام امن و می بی غش و رفیق شفیق/ گرت مدام میسر شود زهی توفیق

جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است/ هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق

پ.ن۲: بله درسته. مقداری دوز آه و ناله اینجا زیاد شده ولی آدم و دلی که بعضی وقتها تنگ میشه... بعضی وقتها می گیره... در اولین فرصت جبران خواهم کرد.

0 comments:

 
سزار | TNB