و ما دیشب از این سفر ۲ روزه ی شمال خود (که شاید هم خیلی به موقع بود) باز آمدیم.
اما این بار از کل سفرنامه ام باشد فقط همین یک شعر از شمس لنگرودی که می گوید:
تمامی راه را با تو بودم
تمام اسکله ها
باران ها
بادها،
تمامی راه را با تو بودم
وقتی که چون پرنده ای تبعیدی
زمین را ترک می گفتیم و
بالی با من نبود،
وقتی که در اشکم، چون شمعی فرو می رفتم و مومیایی شده
خاموش شدم،...
تمام طول سفر کنار تو گام می زدم
کجا بودی تو؟
اما این بار از کل سفرنامه ام باشد فقط همین یک شعر از شمس لنگرودی که می گوید:
تمامی راه را با تو بودم
تمام اسکله ها
باران ها
بادها،
تمامی راه را با تو بودم
وقتی که چون پرنده ای تبعیدی
زمین را ترک می گفتیم و
بالی با من نبود،
وقتی که در اشکم، چون شمعی فرو می رفتم و مومیایی شده
خاموش شدم،...
تمام طول سفر کنار تو گام می زدم
کجا بودی تو؟