Subscribe News Feed Subscribe Comments

شب پاییزی

چقدر می چسبد
این چای داغ و صدای ابراهیم
امشب، باید
شبی از شب های تقویمی نا متعارف باشد
نیستی
اما من حضور تو را حس می کنم
حس می کنم
گرمای آتش را از راه دور
"رسول یونان"

1 comments:

اُغلن کبیر said...

برگریزونای پاییز کی چشم برات نشسته... از جلو پات جمع می‌کنه برگای زرد و خسته... کی منتظر می‌مونه حتی شبای یلدا... تا خنده رو لبات بیاد شب برسه به فردا...

 
سزار | TNB